[صفت]

auditif

/oditif/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: auditive] [مذکر قبل از حرف صدادار: auditif] [جمع مونث: auditives] [جمع مذکر: auditifs]

1 شنوایی شنیداری، سمعی

  • 1.Mon grand-père a des problèmes auditifs.
    1. پدربزرگم مشکلات شنوایی دارد.
  • 2.Nerf auditif.
    2. عصب شنیداری.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان