[اسم]

l'austérité

/osteʀite/
قابل شمارش مونث

1 سخت‌گیری خشکی

2 پرهیزگاری پارسایی، زهد

3 صرفه‌جویی و سختی کشیدن (به واسطه‌ی جنگ یا بحران اقتصادی و غیره)

  • 1.C'est le début d'une période d'austérité.
    1. این آغاز دوران صرفه‌جویی و سختی کشیدن است.
  • 2.La crise de l'euro conduit à l'austérité en Europe.
    2. بحران یورو به صرفه‌جویی و سختی کشیدن در اروپا منجر می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان