[قید]

autant

/otɑ̃/
غیرقابل مقایسه

1 همان ‌قدر همان اندازه، همان تعداد

autant de + nom + que
به همان اندازه
  • 1. Il y a autant d'élèves dans sa classe que dans la mienne.
    1. در کلاس او همان تعداد شاگرد وجود دارد که در کلاس من (وجود دارد).
  • 2. Il y a autant de motos que de vélos.
    2. به همان اندازه که موتور هست، دوچرخه هم هست.
  • 3. J’ai autant d’amis que lui.
    3. من به اندازه او رفیق دارم.
  • 4. J’ai autant d’argent que toi.
    4. من به اندازه تو پول دارم.
adjectif + autant que + adjectif
به همان اندازه
  • Il est fort autant que courageux.
    به همان اندازه که شجاع است، قوی هم هست.
autant + verbe + que
به همان اندازه
  • 1. Il mange autant que vous.
    1. او به اندازه شما غذا می‌خورد.
  • 2. J'aime autant boire que manger.
    2. من خوردن را به همان اندازه‌ نوشیدن دوست دارم.
autant... autant,
به همان اندازه... به همان اندازه هم
  • Autant l'histoire la passionne, autant la géographie l'ennuie.
    به همان اندازه که تاریخ به نظرش جذاب است، به همان اندازه هم جغرافیا حوصله‌اش را سر می‌برد.

2 این قدر زیاد آن قدر زیاد، آن قدر

مترادف و متضاد tant
travailler/manger/boire... autant
زیاد کار کردن/خوردن/نوشیدن...
  • Travailles-tu toujours autant ?
    همیشه این قدر زیاد کار می‌کنی؟
autant de gâteau/huile...
این قدر زیاد شیرینی/روغن...
  • 1. Je n’ai jamais vu autant de monde.
    1. هرگز این قدر جمعیت ندیده‌ام. [ندیده بودم.]
  • 2. Je ne veux pas autant de gâteau.
    2. من این قدر زیاد شیرینی نمی‌خواهم.
d'autant plus/moins content/triste... que
آن قدر خوشحال/ناراحت... که
  • Il est d'autant plus content qu'il n'attendait plus leur venue.
    آن قدر خوشحال است که صدای پایشان را نشنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان