[صفت]

autobiographique

/otobjɔgʀafik/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: autobiographique] [مذکر قبل از حرف صدادار: autobiographique] [جمع مونث: autobiographiques] [جمع مذکر: autobiographiques]

1 مرتبط با شرح‌حال‌نامه مربوط به زندگی نامه نویسنده

  • 1.J'aime ce documentaire autobiographique.
    1. من این مستند مربوط به زندگی نامه نویسنده را دوست دارم.
  • 2.Je lis un livre autobiographique.
    2. من یک کتاب مرتبط با شرح‌حال‌نامه می‌خوانم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان