[فعل]

autoriser

/ɔtɔʀize/
فعل گذرا
[گذشته کامل: autorisé] [حالت وصفی: autorisant] [فعل کمکی: avoir ]

1 اجازه دادن جایز شمردن

  • 1.Je n'autorise pas la modification de ces règles.
    1. تغییر این قوانین را جایز نمی شمارم.
  • 2.On les a autorisé à exploiter cette mine.
    2. به آنها اجازه داده شده است تا از این معدن استخراج کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان