[اسم]

l'autorité

/ɔtɔʀite/
قابل شمارش مونث

1 قدرت اقتدار، نفوذ

  • 1.Le maire a exercé son autorité.
    1. شهردار نفوذش را نشان داد.
  • 2.Le professeur a affirmé son autorité dans la salle de classe.
    2. استاد قدرتش را در سالن کلاس اثبات کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان