[عبارت]

avoir une fièvre de cheval

/avwaʁ yn fjɛvʁə də ʃəval/

1 تب شدید داشتن

  • 1.Il avait une fièvre de cheval la nuit dernière.
    1. او شب گذشته تب شدیدی داشت.
  • 2.Je suis arrivé là-bas avec une fièvre de cheval.
    2. من با تبی شدید به آنجا رسیدم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "تب اسب داشتن" است که کنایه از "تب شدید داشتن" و یا "تب بالا داشتن" است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان