[اسم]

le bac

/bak/
قابل شمارش مذکر

1 لنج

  • 1.Un bac est un bateau à fond plat servant à passer un cours d'eau.
    1. لنج کشتی با کف تخت است که برای عبور از جریان‌های آبی از ان استفاده می‌شود.

2 طبق قفسه

  • 1.Bac à glace d'un réfrigérateur.
    1. طبق یخ یک یخچال

3 دیپلم متوسطه

  • 1.Après mon bac, je voudrais faire des études de médecine.
    1. بعد از دیپلم متوسطه‌ام، می‌خواهم درس‌های پزشکی بخوانم.
  • 2.Passe ton bac d'abord !
    2. اول دیپلم متوسطه‌ات را بگیر!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان