[اسم]

le ballon

/balɔ̃/
قابل شمارش مذکر

1 توپ

  • 1.Attends cinq secondes, puis lance-moi le ballon.
    1. پنج ثانیه صبر کن سپس توپ را برای من پرتاب کن.
  • 2.Le ballon revient dans notre terrain.
    2. توپ به زمین ما بازگشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان