[اسم]

la balle

/bal/
قابل شمارش مونث

1 توپ

  • 1.Mon chien adore jouer avec la balle jaune.
    1. سگم عاشق بازی کردن با توپ زرد است.
  • 2.Quand Lisa me passe la balle, cours!
    2. هنگامی که "لیزا" توپ را به من پاس داد بدو!
balle به توپ کوچک‌تری نسبت به ballon اطلاق می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان