[اسم]

le banc

/bɑ̃/
قابل شمارش مذکر

1 نیمکت

  • 1.Je me suis assis sur un banc pour manger mon sandwich.
    1. من برای خوردن ساندویچم روی یک نیمکت نشستم.
  • 2.Le vieil homme s'asseyait sur un banc dans le parc.
    2. مرد پیر روی یک نیمکت در پارک می‌نشست.

2 گله (ماهی)

3 تل توده

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان