[اسم]

la bande

/bɑ̃d/
قابل شمارش مونث

1 موج (رادیو)

  • 1.La bande FM.
    1. موج "اف ام".
  • 2.Ne change pas cette bande.
    2. این موج (رادیو) را عوض نکن.

2 نوار زخم‌بندی باند

  • 1.L'infirmière a enveloppé la jambe du blessé avec des bandes.
    1. پرستار پای زخمی را با نوارهای زخم‌بندی بسته است.

3 نوار (کاست)

  • 1.Les groupes ont enregistré leur album sur bande.
    1. گروه‌ها آلبومشان را روی یک نوار (کاست) ضبط کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان