[اسم]

la beauté

/bote/
قابل شمارش مونث

1 زیبایی

  • 1.Cette actrice est l'incarnation du talent et de la beauté.
    1. این هنرپیشه مظهر استعداد و زیبایی است.
  • 2.La beauté de ce paysage est stupéfiante.
    2. زیبایی این منظره شگفت‌انگیز است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان