[اسم]

le beignet

/bɛɲɛ/
قابل شمارش مذکر

1 اشترودل پیراشکی (دارای پنیر یا مربای سیب و غیره)

  • 1.Beignets aux pommes.
    1. اشترودل سیب.
  • 2.J'ai mangé un beignet avec mon café.
    2. من با قهوه‌ام یک اشترودل خوردم.

2 دونات

  • 1.Je peux vous acheter un beignet.
    1. من می‌توانم برای شما یک دونات بخرم.
  • 2.Le beignet était fourré de crème.
    2. دونات از کرم پر شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان