[اسم]

le billet

/bijɛ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: billets]

1 بلیت

مترادف و متضاد bifton bulletin coupon ticket
  • 1.J'ai deux billets pour le spectacle de ce soir.
    1. برای نمایش امشب دو بلیت دارم.
  • 2.Vous ne pouvez pas y entrer sans billet.
    2. شما نمی توانید بدون بلیت وارد آنجا شوید.
billet de bus/train/métro....
بلیط اتوبوس/قطار/مترو...

2 اسکناس

billet de 5 euros/2 dollars ...
اسکناس 5 یورویی/2 دلاری...
  • 1. Donne-moi un billet de 5 euros.
    1. یک اسکناس 5 یورویی به من بدهید.
  • 2. Il a sorti un billet de son portefeuille et me l'a donné.
    2. او از کیف پولش یک اسکناس درآورد و به من داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان