[اسم]

la billetterie

/bijɛtʀi/
قابل شمارش مونث

1 باجه‌ی فروش بلیط (در سینما و غیره) گیشه فروش بلیط

  • 1.Elle achète deux places à la billetterie.
    1. او از باجه‌ی فروش بلیط دو بلیط می‌خرد.
  • 2.J'ai acheté des billets de concert à la billetterie.
    2. من بلیطهای کنسرت را از باجه‌ی فروش بلیط خریدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان