[فعل]

bougonner

/bugɔne/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: bougonné] [حالت وصفی: bougonnant] [فعل کمکی: avoir ]

1 غر غر کردن نق زدن، غرولند کردن

  • 1.Au lieu de dire que cela ne lui plait pas, il bougonne.
    1. به جای اینکه بگوید از این (چیز) خوشش نمی‌آید غر غر می‌کند.
  • 2.Cesse de bougonner !
    2. دست از نق زدن بردار! [نق زدن را تمام کن!]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان