[صفت]

bouillant

/bujɑ̃/
قابل مقایسه
[حالت مونث: bouillante] [جمع مونث: bouillantes] [جمع مذکر: bouillants]

1 جوشان جوش

  • 1.Eau bouillante
    1. آب جوش

2 داغ

  • 1.Il aime qu'on lui serve son café bouillant.
    1. او دوست دارد که قهوه‌اش داغ برایش سرو شود.

3 نسنجیده بی‌فکر

  • 1.Il est bouillant; il prend ses décisions sans réfléchir.
    1. او بی‌فکر است و تصمیماتش را بدون فکر کردن می‌گیرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان