[اسم]

le brevet

/bʀəvɛ/
قابل شمارش مذکر

1 مدرک گواهی‌نامه

  • 1.Chaque étudiant a reçu un brevet à la fin de la formation.
    1. هر دانشجو در انتهای کارآموزی یک گواهی‌نامه دریافت کرد.
  • 2.J'ai obtenu mon brevet de pilote et je suis devenu pilote.
    2. من مدرک خلبانی‌ام را گرفته‌ام و خلبان شده‌ام.

2 حق ثبت اختراع حق امتیاز

  • 1.Ce brevet a également été accepté en Inde.
    1. این حق ثبت اختراع در هند نیز پذیرفته شد.
  • 2.Il a obtenu un brevet canadien pour son invention en 1909.
    2. او در سال 1909 یک حق ثبت اختراع برای اختراعش دریافت کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان