[اسم]

la brochette

/bʁɔʃˈɛt/
قابل شمارش مونث

1 سیخ (کباب)

  • 1.Faire des brochettes
    1. سیخ‌های کباب را آماده کردن (سیخ‌های کباب را آماده کردن)
  • 2.Préparer des brochettes
    2. سیخ‌های کباب را آماده کردن (سیخ‌های کباب را آماده کردن)

2 تعداد زیادی (از) یک عالمه، یک دسته

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان