[فعل]

buter

/bytˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: buté] [حالت وصفی: butant] [فعل کمکی: avoir ]

1 روبه‌رو شدن مواجه شدن، برخورد کردن

  • 1.Il bute sur un problème.
    1. او به مشکلی برخورد.
با حرف اضافه sur می‌آید

2 تکیه کردن (به) تکیه دادن (به)، تکیه داشتن (به)

  • 1.L'arc bute contre la voûte.
    1. ستون هلالی به طاقی تکیه داشتن
با حرف اضافه contre می‌آید.

3 سکندری خوردن

  • 1.Marie bute contre une marche.
    1. ماری روی پله‌ای سکندری خورد.
همیشه با حرف اضافه contre می‌آید.

4 لجاجت کردن (se buter)

  • 1.il se butait là, il s'était obstiné à vouloir terminer tout.
    1. او لجاجت کرد، سرکشانه می‌خواست همه چیز را تمام کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان