[اسم]

la côte

/kɔt/
قابل شمارش مونث

1 ساحل

  • 1.Je pars pour la côte vendredi.
    1. چهارشنبه به ساحل می روم.
  • 2.La côte méditerranéenne attirait environ la moitié du flux touristique.
    2. ساحل مدیترانه تقریبا نیمی از موج توریستها را به خود جذب میکرد.

2 دنده

  • 1.Il est tombé et s'est cassé trois côtes.
    1. او افتاده است و 3تا از دنده‌هایش شکسته است.
  • 2.Tu veux une côte de bœuf ?
    2. تو یک (گوشت) دنده گاو می‌خواهی؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان