[اسم]

la cabine

/kabin/
قابل شمارش مونث

1 اتاق پرو

  • 1.Carol va dans la cabine pour essayer cette robe.
    1. "کارول" برای پوشیدن این پیراهن به اتاق پرو میرود.

2 اتاقک (کشتی، هواپیما...) اتاق

  • 1.Le capitaine a une cabine privée sur le bateau.
    1. کاپیتان یک اتاقک خصوصی در کشتی دارد.
  • 2.Nous avions une belle cabine lors de notre croisière.
    2. ما هنگام سفر دریایی‌مان یک اتاقک زیبا داشتیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان