[صفت]

casanier

/kazanje/
قابل مقایسه
[حالت مونث: casanière] [جمع مونث: casanières] [جمع مذکر: casaniers]

1 خانه دوست

  • 1.Je suis plutôt casanier, je préfère souvent rester à la maison.
    1. من نسبتا خانه دوست هستم، اغلب ترجیح می دهم در خانه بمانم.

2 خانه نشین

  • 1.Je suis devenu casanier.
    1. خانه نشین شدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان