Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . کلاه ایمنی
2 . هدفون
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le casque
/kask/
قابل شمارش
مذکر
1
کلاه ایمنی
1.En moto, le port du casque est obligatoire.
1. روی موتور، گذاشتن کلاه ایمنی اجباری است.
2.Il portait un casque.
2. او یک کلاه ایمنی سرش گذاشته بود.
2
هدفون
هدست، گوشی
1.Il met son casque pour écouter de la musique.
1. او برای گوش دادن به موسیقی هدفونش را گذاشت.
2.J'aime écouter de la musique avec mon casque.
2. من دوست دارم با هدفونم موسیقی گوش کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
casino
casier
casher
caserne de pompiers
caserne
casque audio
casquette
casqué
cassant
casse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان