Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . تصدیق کردن
2 . اطمینان دادن (به)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
certifier
/sɛʁtifjˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: certifié]
[حالت وصفی: certifiant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
تصدیق کردن
تایید کردن، گواهی کردن
1.Copie certifiée conforme
1. کپی برابر اصل تایید شده
2
اطمینان دادن (به)
1.Je vous certifie que ces informations sont exactes.
1. بهتان اطمینان میدهم که این اطلاعات دقیق هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
certification
certificat médical
certificat
certes
certains
certifié
certitude
cerveau
cervelas
cervelet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان