[اسم]

la charcuterie

/ʃaʀkytʀi/
قابل شمارش مونث
[جمع: charcuteries]

1 فرآورده‌های گوشتی (خوک) فروشگاه فرآورده‌های گوشتی (خوک)

  • 1.Je travaille dans une charcuterie.
    1. در یک کالباس فروشی کار می کنم.
  • 2.Prends un peu de charcuterie en rentrant.
    2. موقع برگشتن کمی سوسیس و کالباس (خوک) بخر.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان