[اسم]

la ciboulette

/sibulɛt/
قابل شمارش مونث

1 تره

  • 1.Du fromage blanc à la ciboulette.
    1. پنیر سفید با تره.
  • 2.Le persil et la ciboulette assaisonnent la salade.
    2. جعفری و تره سالاد را خوش‌طعم [دلپذیر] می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان