[اسم]

le civisme

/sivism/
قابل شمارش مذکر

1 شهروند مداری شهروند‌ مدارانه

  • 1.Il s'agit d'abord de retrouver un vrai civisme de responsabilité.
    1. موضوع در ابتدا مربوط به داشتن مسئولیت شهروند‌ مداری است.
  • 2.Trier les déchets est un acte de civisme.
    2. تفکیک زباله‌ها یک عمل شهروند مدارانه است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان