[اسم]

la cloison

/klwazɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 تیغه دیوار

  • 1.C'est la cloison entre nos deux chambres.
    1. این تیغه‌ی بین دو اتاق ماست.
  • 2.Le maçon a construit une cloison entre la cuisine et le salon.
    2. بنا یک دیوار بین آشپزخانه و اتاق نشیمن ساخته است.

2 جدار حائل

  • 1.Ce sont séparés par des cloisons.
    1. اینها توسط جدارهایی از هم جدا شدند.
  • 2.Ils ont posé une cloison entre nos deux bureaux.
    2. آنها حائلی بین دو دفتر کاری ما گذاشته‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان