Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . تیغه
2 . جدار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la cloison
/klwazɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
تیغه
دیوار
1.C'est la cloison entre nos deux chambres.
1. این تیغهی بین دو اتاق ماست.
2.Le maçon a construit une cloison entre la cuisine et le salon.
2. بنا یک دیوار بین آشپزخانه و اتاق نشیمن ساخته است.
2
جدار
حائل
1.Ce sont séparés par des cloisons.
1. اینها توسط جدارهایی از هم جدا شدند.
2.Ils ont posé une cloison entre nos deux bureaux.
2. آنها حائلی بین دو دفتر کاری ما گذاشتهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
clochette
clocher
cloche-pied
cloche
clochard
cloisonner
clonage
clone
clope
clopin-clopant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان