[صفت]

cloqué

/klɔke/
قابل مقایسه

1 تاول زده باد کرده، برآمده

  • 1.La peinture cloquée indiquait la vétusté de ces lieux.
    1. نقاشی برآمده نشان دهنده‌ی فرسودگی این مکان‌ها بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان