Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . کمون (تقسیمات کشوری فرانسه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la commune
/kɔmyn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: communes]
1
کمون (تقسیمات کشوری فرانسه)
بخش
1.La capitale et plus de cent communes françaises ont décidé de reprendre le contrôle de ce service vital.
1. پایتخت و بیش از صد کمون (بخش) فرانسه تصمیم گرفته اند که کنترل این سرویس حیاتی را دوباره از سر بگیرند.
تصاویر
کلمات نزدیک
communauté de partage
communauté
communautarisme
communautaire
communal
communicatif
communication
communication des pièces du dossier
communication visuelle
communier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان