[اسم]

le compatriote

/kɔ̃patʀijɔt/
قابل شمارش مذکر

1 هم‌میهن هم‌وطن

  • 1.À l'étranger, les compatriotes aiment se retrouver.
    1. ار خارج از کشور، هم‌میهنان دوست دارند همدیگر را پیدا کنند.
  • 2.Nous sommes compatriotes.
    2. ما هم‌وطن هستیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان