[قید]

comptant

/kɔ̃tɑ̃/
غیرقابل مقایسه

1 نقدی نقد

  • 1.Il a acheté sa voiture comptant.
    1. او ماشینش را نقد خرید.
  • 2.Je peux payer comptant ?
    2. می‌توانم نقدی پرداخت کنم؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان