[اسم]

le compte rendu

/kɔ̃t ʀɑ̃dy/
قابل شمارش مذکر
[جمع: comptes rendus]

1 گزارش شرح

  • 1.L'employé a résumé les principaux points de la réunion lors d'un compte-rendu.
    1. کارمند نکات اصلی گردهمایی را در یک گزارش خلاصه کرد.
  • 2.Les comptes rendus seront publiés dans notre prochaine édition.
    2. گزارش‌ها در نسخه‌ی بعدی ما چاپ خواهند شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان