[اسم]

le comptoir

/kɔ̃twaʀ/
قابل شمارش مذکر

1 نمایندگی شعبه

  • 1.Ce comptoir est spécialisé dans les produits exotiques.
    1. این شعبه به محصولات خارجی اختصاص یافته است.
  • 2.Comptoir d'une banque.
    2. شعبه‌ی یک بانک.

2 پیشخوان بار

  • 1.Certaines marchandises sont exposées sur le comptoir.
    1. بعضی از کالاها روی پیشخوان گذاشته شده‌اند.
  • 2.Il buvait une bière debout devant le comptoir du café.
    2. او (به حالت) ایستاده مقابل بار یک کافه، یک آبجو می‌نوشید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان