[صفت]

condamné

/kɔ̃dɑne/
غیرقابل مقایسه

1 محکوم

  • 1.L'accusé condamné a fait appel.
    1. متهم محکوم، کمک خواسته است.
  • 2.Les policiers ramenèrent cette personne condamnée dans sa cellule.
    2. پلیس‌ها شخص محکوم را به سلولش بردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان