[اسم]

la condamnation

/kɔ̃dɑnasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 محکومیت مجرم بودن

  • 1.Cette condamnation à un an de prison est une lourde peine.
    1. این محکومیت به یک سال زندان، مجازات سنگینی است.
  • 2.L'avocat a indiqué que son client acceptait la condamnation.
    2. وکیل اظهار داشت که موکلش مجرم بودنش را پذیرفته بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان