[اسم]

la conduite

/kɔ̃dɥit/
قابل شمارش مونث

1 رانندگی

2 اخلاق رفتار

  • 1.Depuis qu'elle est seule, sa conduite est étrange.
    1. به دلیل اینکه او تنها است، اخلاقش عجیب است.
  • 2.Il a été félicité pour son excellente conduite à l'école.
    2. به دلیل رفتار فوق‌العاده‌اش در مدرسه به او تبریک گفته شد.

3 لوله

4 اداره سرپرستی

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان