[صفت]

confit

/kɔ̃fi/
قابل مقایسه

1 شکری قندی، شیرین‌شده

[اسم]

le confit

/kɔ̃fi/
قابل شمارش مذکر

2 کنسرو (به ویژه گوشت اردک یا غاز)

  • 1.J'ai dégraissé le confit de canard.
    1. من چربی کنسرو اردک را گرفتم.
  • 2.Le confit de canard est délicieux.
    2. کنسرو اردک لذیذ است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان