[اسم]

le conflit

/kɔ̃fli/
قابل شمارش مذکر
[جمع: conflit]

1 کشمکش درگیری

  • 1.Notre pays est connu partout dans le monde comme un pays qui travaille à rétablir la paix quand il y a un conflit.
    1. کشور ما در کل دنیا به کشوری معروف است که وقتی کشمکشی وجود دارد، سعی دارد آرامش را برپا سازد.
  • 2.Tout conflit militaire exigera des dépenses immenses.
    2. هر درگیری نظامی مخارج هنگفتی را ایجاب خواهد نمود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان