Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . باهم اشتباه گرفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
confondre
/kɔ̃fɔ̃dʀ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: confondu]
[حالت وصفی: confondant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
باهم اشتباه گرفتن
قاطی کردن، عوضی گرفتن
1.Ils se ressemblent tellement qu'on peut les confondre.
1. آنها آنقدر بهم شبیه هستند که میتوان باهم اشتباهشان گرفت.
2.Le professeur confond encore les jumelles de sa classe.
2. استاد هنوز دوقلوهای کلاسش را با هم قاطی میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
confluent
confluence
conflit
conflictuel
confiture
conforme
conformer
conformisme
conformiste
conformité
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان