[صفت]

contaminé

/kɔ̃tamine/
قابل مقایسه

1 آلوده

  • 1.Ce sont les arbres qui poussent dans un sol contaminé.
    1. اینها درختانی هستند که در خاک آلوده می‌رویند.
  • 2.La peinture était contaminée avec une substance inconnue.
    2. رنگ با ماده نامعلومی آلوده شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان