[اسم]

la copie

/kɔpi/
قابل شمارش مونث

1 تکلیف (مدرسه)

  • 1.Le professeur corrige les copies des élèves.
    1. استاد تکالیف دانش آموزان را تصحیح کرد.

2 کپی رونوشت (le copie)

  • 1.Copie exacte
    1. رونوشت دقیق
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان