[اسم]

la corruption

/kɔʀypsjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 فساد خرابی

  • 1.La corruption est un problème politique grave.
    1. فساد یک مشکل سیاسی وخیم است.
  • 2.La corruption politique exacerbe la pauvreté du pays.
    2. فساد سیاسی فقر را در کشور تشدید می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان