[اسم]

le coupable

/kupabl/
قابل شمارش مذکر
[جمع: coupables] [مونث: coupable]

1 گناهکار مجرم، مقصر

  • 1.L'accusé prétend être non coupable.
    1. متهم ادعای گناهکار نبودن [بی‌گناهی] می‌کند.
  • 2.Une heure après le cambriolage, la police a arrêté la coupable.
    2. یک ساعت بعد از سرقت، پلیس مجرم را دستگیر کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان