[اسم]

la courgette

/kuʀʒɛt/
قابل شمارش مونث
[جمع: courgettes]

1 کدو سبز

  • 1.J'ai ramassé des tomates, courgettes et concombres.
    1. گوجه فرنگی، کدو سبز و خیارها را جمع کردم.
  • 2.Je fais pousser des courgettes dans mon potager.
    2. من در باغچه‌ی خودم کدو سبز پرورش داده‌ام.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان