[اسم]

la crise de nerfs

/kʁˈiz də- nˈɛʁ/
قابل شمارش مونث

1 سکته مغزی

  • 1.Après l'accident, Léa a fait une crise de nerfs.
    1. لئا بعد از تصادف دچار سکته مغزی شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان