[صفت]

cru

/kʀy/
قابل مقایسه

1 خام نپخته

  • 1.La viande crue doit être conservée au réfrigérateur.
    1. گوشت خام باید در یخچال نگهداری شود.

2 زننده (نورپردازی)

  • 1.La lumière est crue.
    1. نور زننده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان