[صفت]

cyclable

/siklabl/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: cyclable] [مذکر قبل از حرف صدادار: cyclable] [جمع مونث: cyclables] [جمع مذکر: cyclables]

1 دوچرخه‌رو

  • 1.La carte montre les pistes cyclables de la région.
    1. نقشه مسیرهای دوچرخه‌رو منطقه را نشان می‌دهد.
  • 2.La mairie est en train d'installer une piste cyclable.
    2. شهرداری در حال احداث یک مسیر دوچرخه‌رو است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان